پژوهش و فعالیتهای طراحی مهندسی در خدمت توسعه پایدار

به گزارش اجاره، نیاز در طراحی به روشنی شناخته شده است؛ البته در طراحی های کلان توسعه ای، با رویکرد توسعه پایدار، مقولات متنوعی از بوم شناسی و حفظ و بقای محیط زیست گرفته تا فرهنگ و آموزش مورد توجه است.

به گزارش اجاره به نقل از مهر، طراحی مهندسی یکی از بسترهای نوآوری و خلاقیت در قسمت های مختلف صنعتی و غیرصنعتی است. بی گمان امروز طراحی در خلق ارزش افزوده و تأمین ثروت برای اقتصاد کشورها نقش بی بدیل دارد. علیرضا درویش، رئیس کانون طراحی مهندسی و طراحی مونتاژ ایران در رابطه با نقش طراحی مهندسی در رشد و توسعه اقتصادی در یادداشتی برای مهر نوشت؛
پژوهش امری است سامان مند و خلاقانه در بررسی موشکافانه پدیده ها و رویدادها و هر زمینه و امر دیگری که انسان در رویارویی با آن قرار می گیرد. هدف از پژوهش دست یافتن به نتایجی جدید و نو برای ارتقا آگاهی انسان و بهره برداری از آنها برای پیشرفت و توسعه امور مورد نظر وی است.
پژوهش مستلزم دقت نظر و صبر و بردباری است؛ دقت نظری که از سر آگاهی و دانش باشد و صبر و تحملی پایدار برای دستیابی به نتایجی ملموس و ثمربخش.
موضوع این مقاله؛ نقش پژوهش و فعالیتهای طراحی مهندسی در توسعه پایدار می باشد ازاین رو برای درک جایگاه و اهمیت پژوهش در تحولات اقتصادی و اجتماعی و همینطور لزوم رفع چالش ها و مشکلاتی که در این حوزه در کشور وجود دارد، بحث را از مفهوم توسعه و توسعه پایدار آغاز می نماییم و با ذکر عوامل اساسی در فرآیند توسعه پایدار، به مسئله خلاقیت و نقش نظام آموزشی در ایجاد بستری مناسب برای تربیت افرادی خلاق که نقش اساسی در فرآیند توسعه پایدار دارند، اشاره می نماییم و سپس رابطه بین خلاقیت و پژوهش را به بحث می گذاریم و در نهایت با تبیین نقش و جایگاه و اهمیت پژوهش در فرآیند توسعه پایدار، به ذکر بخشی از چالش ها و مشکلاتی که در این حوزه وجود دارند و راهکارهای پیشنهادی برای رفع آنها می پردازیم.
توسعه پایدار
توسعه پایدار مفهومی است فراگیر با بار معنایی بسیار گسترده و همین خصوصیت آن سبب شده است که گروههای مختلف اجتماعی با اهداف کاملا متفاوت آنرا به کار برند.
در دهه های اخیر تعریف توسعه که صرفا جنبه اقتصادی داشت تغییر کرده و الان به شکلی جامع نگری که شامل توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی است، تبدیل گشته است. در این تعریف، انسان بعنوان محور اصلی توسعه مطرح بوده و هدف آن «توسعه انسانی و محیطی پایدار» است که منظور از آن فراهم کردن زمینه های لازم برای آماده سازی انسان ها است تا ضمن مشارکت در فرایند توسعه خود و برخورداری از یک زندگی مادی و معنوی پایدار در محیطی سالم و پایدار، همین مواهب را برای آیندگان هم در نظر داشته باشند.
در این میان حفظ منابع طبیعی تجدیدشونده و محیط زیست جایگاه ویژه ای یافته است، به صورتی که حفظ کیفیت محیط زیست و کاهش آثار مخرب و زیان بار طرح های توسعه ای، بعنوان یکی از اصول توسعه پایدار در نظر گرفته شده است؛ اما متأسفانه کمتر کشوری وجود دارد که مسیر توسعه را با در نظر گرفتن تمامی ابعاد آن به درستی پیموده باشد چونکه اغلب کشورهای جهان به بهانه توسعه از منابع محدود، برداشت نامحدود می کنند که این خود از مصادیق ناپایداری توسعه خواهد بود. علت اصلی ناپایداری توسعه را باید فقدان بینش و خردمندی در رابطه با تعیین راهبردها، سیاستگذاری ها و تصمیم گیری ها در سطوح مختلف مدیریتی و عملیاتی دانست.
تحقق پایداری توسعه در مقیاس ملی و جهانی را باید در اذهان و اندیشه های نیروی انسانی جوامع جست و جو کرد و دستیابی به آن بدون سرمایه گذاری در امر آموزش نیروی انسانی و پژوهش تقریبا غیر ممکن است.
در یک نگاه کلی و فراگیر میتوان عوامل اساسی در یک فرایند پویای توسعه پایدار را به ۴ عامل تقسیم کرد:
– فرهنگ (باورها و ارزش ها)
– دانایی (آموزش و پژوهش)
_ توانایی (فناوری، تجهیزات و سرمایه)
– ساختارها (ضوابط و قوانین)
هر ۴ عامل فوق در ارتباط نزدیک، مستقیم و بعضاً غیرمستقیم با نیروی انسانی آموزش دیده قرار دارند.
کلام آخر در باب توسعه پایدار این که توسعه پایدار تنها زمانی در یک جامعه صورت خواهد پذیرفت که اصول و مفاهیم آن در فرهنگ آن جامعه رسوخ کرده باشد و آحاد افراد آن به چنان باوری رسیده باشند و در جهت تحقق آن گام بردارند. در آن صورت است که میتوان با تلفیق اهداف اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی، با محوریت انسان های آموزش دیده و باورمند به اصول توسعه پایدار، به توسعه ای دست یافت که در عین حال که پیشرفت و رفاه را برای نسل های فعلی به ارمغان می آورد، کمترین صدمه ها را به توانایی های نسل های آتی که برای برآوردن نیازهای خود احتیاج خواهند داشت، وارد نماید.
با تغییر پارادایم توسعه از کلاسیک به نوین، مفهوم توسعه پایدار و عوامل و اجزای آن همچون مسائل زیست محیطی تبدیل به ارکان اصلی پارادایم های جدید شده است. با تغییر پارادایم توسعه از کلاسیک به نوین، مفهوم توسعه پایدار و عوامل و اجزای آن همچون مسائل زیست محیطی تبدیل به ارکان اصلی پارادایم های جدید شده است. دراین میان افزایش آگاهی مردم جامعه نسبت به اهمیت پژوهش در زمینه عوامل و فرایندهای توسعه پایدار و بهبود شاخصهای رفاه اجتماعی و سطح زندگی و یافتن راه ها و شیوه های جدید برای کاستن از آثار مخرب زیست محیطی در این فرآیند، افزایش پیدا کرده است و این باور همگانی بوجود آمده که هیچ کشوری بدون توسعه در حوزه پژوهش و تربیت افراد پژوهشگر و خلاق آگاه به مفاهیم توسعه پایدار و الزامات آن، امکان دستیابی به توسعه پایدار و فراگیر را نخواهد داشت.
تحولات ناشی از نفوذ علم و فناوری در دنیای امروز بر کسی پوشیده نیست و این تحول را میتوان بعنوان یک نکته مسجل در آینده نگری بر پایه تحقیق دانست. جهان آینده عصر تکنولوژی اطلاعات به مفهوم عام خواهد بود. محققان و صاحبان اندیشه بارها به بررسی قابلیت های فرهنگ علمی کشور پرداخته و با نگرشی تازه و تاکید بر پیشینه و استعدادها و پتانسیل های فردی و اجتماعی ایرانی ها تلاش در بررسی نقاط ضعف و قوت موجود در فرهنگ تحقیقات کشور در ابعاد سیاسی، اقتصادی، ساختاری و عرضه راه کارهای عملی و علمی داشته اند.
امروزه جایگاه پژوهش در رشد و شکوفایی کشورها و توسعه پایدار آنها، امری بدیهی و اثبات شده است. به تحقیق اثبات شده که توسعه پایدار با ساختارهای علمی و پژوهشی جامعه ارتباطی تنگاتنگ دارد و پژوهش و تحقیق از ارکان اساسی توسعه و رشد پایدار و توسعه کشورهای پیشرفته بوده است. در جوامع توسعه یافته، نهادهای آموزشی و پژوهشی جز اساسی ترین ارکان آنها محسوب شده و از جایگاه والایی برخوردار بوده و از سوی جامعه و حکومت ها امکانات مناسبی در اختیارشان قرار داده می شود تا بتوانند با آرامش خیال به وظایف و مأموریت های خود بپردازند. اما اتفاق اصلی باید در نظام آموزشی بیفتد تا پژوهش، بعنوان رکن اصلی و اساسی آن، شناخته و محسوب شود.
نظام فعلی آموزشی کشور باید با هدف تربیت انسان های پژوهشگر و خلاق که توان و دانش استفاده از فرصت ها و خلاقیت های فردی با استفاده از روش های پژوهشی و مطالعاتی را داشته باشند، تغییر یابد. دیگر پر کردن ذهن از محفوظاتی در حوزه های مختلف و خالی کردن آنها در روی برگه های امتحانی و کسب نمره قبولی برای رفتن به سطوح بالاتر آموزشی، پاسخگوی یک جامعه متحول و نیازمند توسعه پایدار نیست. هزاران مسئله اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه امروز ما، برای حل و رفع شدن، نیازمند افرادی هستند که بگونه ای دیگر آموزش دیده و تحصیل کرده باشند و بیندیشند و نظام فعلی آموزشی ما توان و زمینه تربیت چنین افرادی را ندارد. چون ابتدا باید آموزگاران و معلمان و اساتید ما برای ورود به نظام های نوین تربیت شده و آموزش ببینند تا آن گاه بتوان انتظار داشت که بعد از آن بتوانند مجری اجرای نظام های نوین آموزشی باشند. ضمن این که متأسفانه در خیلی از نقاط محروم کشورمان، دانش آموزان و معلمان از حداقل امکانات فیزیکی و رفاهی برای تشکیل کلاس های درسی محروم هستند و طبیعتاً در چنین فضاهایی انتظار بروز خلاقیت های فردی و گروهی مبتنی بر دانش و پژوهش، خیلی واقع بینانه به نظر نمی رسد.
جامعه صنعتی ما چشم به راه فارغ تحصیلان نظام آموزشی کشور است تا یاری رسان وی در حل مسائل و چالش هایش باشند. چگونه خروجی یک نظام آموزشی مبتنی بر محفوظات می تواند برطرف کننده نیازهای بی شمار صنایع کشور و اقتصاد آن باشد؟
ذات نایافته از هستی بخش کی تواند شود هستی بخش
اگر چه در سالهای گذشته تلاش هایی در حوزه نزدیکی نظام آموزشی با نیازهای صنعت انجام شده است، اما مادامی که تحول در نظام آموزشی اتفاق نیفتد و سالن های کارخانجات محل برگزاری کلاس های رشته های مختلف مهندسی نباشد، انتظار معجزه ای نمی توان داشت.
در نهایت نکته مهم اینست که پژوهش باید با فعالیتهای عملی همراه باشد؛ یعنی باید با سیاست های توسعه ای و کلان جامعه همراه بوده و به نیازهای بومی جامعه توجه نموده و به روشنی مسیر پیش روی آینده را نشان دهد. ازاین رو باید فعالیتهای پژوهشی و مهندسی و اجرایی، در قالب این مسئله شکل گیرد.
بدیهی است که برای رسیدن به چنین اهدافی لازم است که اقداماتی زیربنایی صورت گیرد تا اولاً فرهنگ پژوهش را در جامعه گسترش داده و در ثانی بتواند بسترهای مناسبی را در امر پژوهش و استفاده از نتایج حاصل از آن در امور توسعه ای فراهم آورد. بی گمان یکی از چنین اقداماتی می تواند متناسب کردن بین بودجه عمومی در سطح کشور و سهم اعتبارات و بودجه های پژوهشی باشد چونکه بی سبب نیست که نسبت بین این دو شاخص (نسبت بودجه عمومی به بودجه های پژوهشی)، یکی از شاخصهای اصلی توسعه در دنیا به حساب می آید.
فعالیت های طراحی مهندسی
خلاقیت موهبتی است که از طرف خداوند در میان مخلوقات جهان آفرینش تنها به نوع بشر هدیه شده است. خلاقیت فرایندی ذهنی است و در هر فردی و هر سنی به صورت بالقوه وجود دارد و با محیط اجتماعی و فرهنگی فرد ارتباطی تنگاتنگی دارد. هر کسی کم و بیش می تواند خلاق باشد و بر حسب محیط و شرایط دیگر این خلاقیت به صورت کم و زیاد بروز می کند یکی از ابزارهای مهم برای بروز و توسعه خلاقیت، محیط و فرهنگ مناسب می باشد. محیط های مساعدی برای شکوفایی خلاقیت وجود دارد که سبب گسترش و رشد آن می شود، محیط های دیگری هم هست که بزرگترین استعدادها و خلاقیت های بالقوه نمی تواند در آنجا بروز کند و سرکوب شده و از بین می رود یا حتی به بیراهه کشیده می شود.
فرد خلاق در مقابل مسائل موجود در زمینه های مختلف اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بی تفاوت نمی ماند و با برخورد با مسائل گوناگون، آنها را به صورت دیگری مطرح می کند و با تقسیم آن به مسائل فرعی و کوچک تر، به تحلیل و بررسی آنها پرداخته و تلاش می نماید که پاسخ های منطقی و قابل قبول و عملی برای هر جز مساله مورد نظر عرضه نماید.
خلاقیت در ساده ترین شکل خود به مفهوم به وجود آوردن چیزی است که قبلاً وجود نداشته، یکی از بارزترین زمینه ها برای نمود خلاقیت و آفرینش، طراحی مهندسی است که در آن خلاقیت ها از ترکیب احساسات، هنر و علم به وجود می آیند. طراحی مهندسی «مجموعه روش های فرآیندی در طراحی پدیده های تاسیسی، ایجادی و یا آفرینشی است که اصول و قوانین مهندسی در آنها رعایت شده باشد. برون داد یا محصول این فرآیندها، نقشه های مهندسی شده و برنامه های اجرایی پروژه های آفرینشی، تاسیسی و ایجادی است».
طراحی مهندسی در واقع تدوین برنامه ای برای برآوردن یک نیاز خاص است. طراحی یک منظور دارد؛ آفرینش یک نتیجه نهایی با انجام یک عمل معین. «نیاز» در طراحی گاهی اوقات به روشنی شناخته شده است؛ البته در طراحی های کلان توسعه ای، با رویکرد توسعه پایدار، مقولات متنوعی از بوم شناسی و حفظ و بقای محیط زیست گرفته تا فرهنگ و آموزش و سایر عوامل مؤثر در توسعه پایدار و همه جانبه مورد توجه قرار می گیرد.
در حوزه فعالیتهای طراحی مهندسی، پژوهش و علوم مهندسی نقش اصلی را بر عهده دارند. در واقع در جوامع امروزی، مهندسان و پژوهشگران در جهت توسعه و بهبود شاخصهای رفاه اجتماعی و اقتصادی و ارتقای سطح زندگی فردی و اجتماعی، وظایف دشواری بر دوش دارند چونکه سازندگی و پیشرفت هر کشوری با تلاش ها و فعالیتهای مستمر این افراد تحقق می یابد. در جوامع امروزی، مهندسان و پژوهشگران در جهت توسعه و بهبود شاخصهای رفاه اجتماعی و اقتصادی و ارتقای سطح زندگی فردی و اجتماعی، وظایف دشواری بر دوش دارند چونکه سازندگی و پیشرفت هر کشوری با تلاش ها و فعالیتهای مستمر این افراد تحقق می یابد. در جوامع توسعه یافته، افراد خلاق، تحصیل کرده و پژوهشگر همچون مهندسان و طراحان، از تشویق ها و حمایت هایی از طرف دولت، متن جامعه و همینطور انواع سازمان ها و تشکل های تخصصی که خود مورد حمایت دولت قرار دارند برخوردار می باشند و با آسودگی خاطر و با استفاده از فضای مناسب بوجود آمده در آن جوامع، به وظایف خود می پردازند همچون این فضاها میتوان به طراحی و اجرای نظام آموزشی مبتنی بر پرورش ذهن و گسترش فضای خلاقیت از پایین ترین سطوح آموزشی تا بالاترین سطوح دانشگاهی اشاره نمود. نظامی مبتنی بر تجربه، آزمون و خطا که بر امکان استفاده از تصمیم گیری های مبتنی بر دانش و تجارب فردی و گروهی و رشد و توسعه خلاقیت های فردی و گروهی در تعریف و حل مسائل مختلف، پایه ریزی شده است و خروجی این نظام آموزشی، نه افرادی با ذهن های انباشته از محفوظات بلکه انسان هایی است که توان تعریف مسئله، تحلیل و بررسی آن و پژوهش و مطالعه برای یافتن ایده های خلاقانه برای حل آنها را دارند.
حال آنکه در بعضی دیگر از جوامع که به کشورهای درحال توسعه و یا کمتر توسعه یافته، شناخته می شوند، نوع نگرش به یک مهندس یا پژوهشگر، بعنوان کارگری متخصص است که باید در انجام وظایف تخصصی خود، بر مبنای سلسله مراتب سازمانی و نظام ها و روش های از قبل تعیین شده، بدون هیچ گونه نظر و ایده و خلاقیتی، کوشا باشد. این بدان معنا است که تعهدات اخلاقی و وظایف عمومی و اجتماعی پژوهشگران و متخصصان علوم کاربردی، بعنوان قشر تحصیل کرده و روشنفکر که باید در زمینه وظایف تخصصی و امور راهبردی، نقش فعالی داشته و در برنامه ریزی های کلان کشور مشارکت داشته باشند، نفی گردیده و از آنان سلب می گردد.
ایرانی، امروز به درستی می داند که می تواند به اتکا توانمندی های روشنفکران و متخصصان و پژوهشگران خود، علاوه بر گام نهادن در زمینه رشد و شکوفایی کشور و رساندن آن به توسعه پایدار، صدایش را به بیرون از مرزها رسانده و بر استعدادهای بالقوه ای که این کشور پهناور دارد، تاکید نماید. بر همین مبناست که یکی از محوری ترین شاخصهای برنامه های دولت در جهت توسعه همه جانبه و پایدار کشور، جهش نرم افزاری و سخت افزاری و اصولاً «دانایی محوری» در کشور است که این امر محقق نمی گردد، مگر با استفاده از محققان، صنعتگران و پژوهشگران در امر تحقیقات علمی پایه ای و تحقیقات علمی کاربردی، با تکیه بر این نکته که بی گمان تقویت ساختارهای دانامحور، مانند کانون طراحی مهندسی، ضامن دستیابی به چنین موردی خواهد بود.
امکانات بالقوه نیروی انسانی کارآمد ایران در امر توسعه پایدار کشور
کشور ایران با داشتن زیرساخت های مناسب انسانی، فنی، اقتصادی و اجتماعی برای توسعه همه جانبه و پایدار، یکی از شاخص ترین کشورها در منطقه به حساب می آید. کشور ایران با داشتن زیرساخت های مناسب انسانی، فنی، اقتصادی و اجتماعی برای توسعه همه جانبه و پایدار، یکی از شاخص ترین کشورها در منطقه به حساب می آید. ارزشمندترین دارایی کشور ما در تمامی عرصه های اقتصادی، تخصصی و اجتماعی، نیروهای انسانی کارآمد کشور است، بخصوص در امر پژوهش های مبتنی بر علم و فناوری که می تواند در خدمت توسعه کشور و رشد و شکوفایی اقتصادی آن قرار گیرد؛ اما متأسفانه از این زیرساخت ها به خوبی استفاده و بهره برداری نشده و نمی گردد. بعنوان مثال حجم بالای جمعیت جوان، تحصیل کرده و جویای کار کشور می تواند پشتوانه خوبی در این حوزه به شمار رود. اما این جوانان نه تنها برای به عهده گرفتن خیلی از امور پژوهشی و تخصصی سازماندهی نشده اند، بلکه به دلیل بیکاری گسترده و عدم اشتغال آنها در امور مولد، امروز این امر بعنوان یک مشکل و تهدید بالقوه به حساب می آید. حال آنکه درصورتیکه همین عوامل تهدیدزا سازماندهی شده و در جهت توسعه امر پژوهش و تحقیق به کار گرفته شوند، بی گمان نه تنها آنها بعنوان یک تهدید برای کشور محسوب نخواهند شد، بلکه به موتور محرکه توسعه پایدار تبدیل خواهند شد. ابزار اصلی برای ایجاد چنین تغییراتی، نظام آموزشی کشور، از سطح پیش دبستانی تا بالاترین سطوح دانشگاهی است.
از طرف دیگر، در حالیکه بعضی از اندیشمندان و صاحبان فکر و تخصص کشور، با تاکید بر علم و باورهای خویش با سرمایه گذاری در قسمت خصوصی تلاش داشته اند که با بها دادن به امر پژوهش در رفع بعضی از بحران ها و گره های تکنولوژیکی کشور غلبه نمایند، گرفتار بی مهری مسؤولان قرار می گیرند و اجازه نمی یابند که حاصل زحمات خویش را در خدمت اقتصاد و صنعت جامعه قرار دهند و این در شرایطی است که اغلب با تاکید بر لفظ تحقیق و پژوهش، جایگاه تحقیق پژوهش و پژوهشگرهای واقعی مخدوش شده و امر تحقیق و پژوهش به سمت اموری سوق داده می شود که حاصل چندانی در چرخه اقتصاد و توسعه کشور جز ابهام در ارزش گذاری فعالیتهای علمی و بی وزنی پژوهشها و نامشخص بودن پاسخ به این پرسش همیشگی که علم بهتراست یا ثروت، نداشته است.